خوش حال بودم که یه انشای خوب برات نوشتم. تو هم خوشحال بودی!
علی اما الان، دست و دلم هزار بار لرزید. پر و خالی شدم از اشک چشم و این بغض هنوز خالی نشده علی! با اشک بغضم خالی نمیشه! علی آگهی نوشتم برای مراسم چهلمت! من! همونی که انشا نوشته بود برات! نمیدونم تو حالت چطوره! اما من بدترینم الان.
علی ,انشا ,برات ,تو ,خالی ,نوشتم ,علی با ,نشده علی ,خالی نشده ,هنوز خالی ,با اشک
درباره این سایت